قدیمی ترین کافه های تهران
قدیمی ترین کافه های تهران
آدمها بخشی از خودشان را در مکانهایی که از آنها میگذرند، زندگی میکنند و اوقاتشان را در میگذرانند، جا میگذارند. شاید به همین دلیل است که کافهها هرچه قدیمیتر باشند، حال و هوای خاصتری دارند و همدهم بهتری برای اوقات تنهایی و حتّی دورهمیهای دوستانهی ما به نظر میرسند. کافهها، بازتاب زندگی آدمها هستند و افرادی که به این کافهها رفتوآمد داشتهاند، فضای کافه را میسازند. با ما همراه باشید تا قدیمی ترین کافه های تهران را بشناسیم؛ همانهایی که وارث چندین نسل خاطره هستند.
کافه نادری
هنگامی که صحبت از قدیمی ترین کافه های تهران میشود، کافه نادری از اولین اسمهایی است که به ذهن هر کسی میرسد. کافهای که صادق هدایت به آن سر میزد. جهانگیر هدایت (برادرزادهاش)، در خاطرات خود میگوید:«صادق هدایت به همراه مسعود فرزاد، مجتبی مینوی و بزرگ علوی هر بعد از ظهر، در این کافه گرد میآمدند».
این کافه در جریانات مربوط به کودتای 28 مرداد، در خیابان اصلی کودتا قرار داشت و پس از کودتا نیز همچنان پاتوق روشنفکران ماند.
لیلی گلستان در خاطرات خود نقل میکند که در کودکی، هفتهای یکبار با پدر و مادرش به آنجا میرفته. احمد شاملو، سیاوش کسرایی، هوشنگ ابتهاج و مرتضی کیوان هم، گاهی در کافه نادری دور هم جمع میشدند. ابتهاج و کیوان و کسرایی پای ثابت این جمع بودند.
این کافه توسط مهاجری ارمنی به نام خاچیک مادیکیاس، در سال 1306 تاسیس شده است. کافه نادری در ابتدا یک قنادی بوده است. هویت این کافه آنقدر با ادبیات و جریان روشنفکری ایران گره خورده که هرگاه صحبتی از این جریانات و افراد میشود، نام کافه نادری هم به گوش میرسد. کتابی به نام کافه نادری، به قلم رضا قیصریه نوشته شده که هر فصل آن، نگاهی به زندگی هنرمندان ایران دارد؛ نگاهی که به قول جواد عاطفه، مسموم و تبدار است و این قشر را شخصیتهایی لمپن جلوه میدهد.
کتاب «از کافه نادری تا کافه فیروز» نوشته مهدی اخوان لنگرودی هم، کتاب دیگری است که خاطرات دهه ۴۰ و ۵۰ کافه نادری و کافه فیروز را شرح میدهد.
کافه لقانطه
این کافه اولین کافه و همچنین، اولین کافه زنجیرهای ایران است که در سال ۱۲۸۵ تاسیس شده. کلمه لقانطه ظاهرا یونانی است و در کشور عثمانی به معنی رستوران است. عثمانیها این کلمه را «ق» مینویسند ولی آن را «کاف» تلفظ میکنند، امّا در ایران به اشتباه با «قاف» نوشته و خوانده میشود.
گفته میشود سالها پیش، تعدادی از دانشجویان ایرانی که در پاریس زندگی میکردند، برای همفکری در خصوص مشروطه در کافه لقانطه دور هم جمع میشدند. یکی از این افراد، آقای غلامحسین خان مولایی بود. او بعد از بازگشت خود به ایران، کافهای با همان و سبک و سیاق در باب همایون تهران در سال 1285 تاسیس کرد. شعبه دوم این کافه، در سال 1300 و عمارت نظامیه یا عمارت میرزا آقاخان نوری افتتاح شده و شعبه سوم هم روبهروی میدان بهارستان افتتاح میشود. شعبهی چهارم این کافه هم در خیابان لالهزار و در کنار سینما متروپل افتتاح شد.
جعفر شهری در کتاب طهران قدیم در این باره نوشته است:«در ابتدای خیابان باب همایون، کافهای بود به نام لقانطه که آن را مردی به نام غلامحسین خان لقانطه دایر کرده. صورتی آبرومند به آن داده و مشابه آن، یکی در میدان بهارستان برپا ساخته بود. در جلوی این لقانطه، حوض کاشی زیبایی وسط پیادهرو ساخته بود که از نهر خیابان، لولهکشی شده، فوارهای در وسط آن فوران مینمود.»
کافه گل رضائیه
در خیابان سی تیر(قوامالسلطنه سابق) کمی بالاتر از کوچهی مصریها که سردر خانه ایرج میرزا را هنور میتوان در آن جستجو کرد، درست روبهروی کوچهای که اندیشمند و محقق نامدار، مجتبی مینوی روزی در آن زندگی میکرده (کوچه رحمتی جاهد یا نوبهار)، قهوهخانهای خواهید یافت که در نوع خود، در تهران منحصر به فرد است. رستوران گل رضاییه از سال 1310 شمسی در همین مکان مشغول به کار بوده است. قبل از انقلاب، اهل قلم (صادق هدایت، فروغ فرخزاد و سایرین)، بسیار در آن رفتوآمد میکردند.
این کافه در سال 1310 و توسط یکی از ارامنهی تهران به نام گارگنا آوانسیان افتتاح میشود و در سال 1324 توسط عزیزالله خوشامن خریداری میشود.
یکی از داستانهایی که حول این کافه شکل گرفته و البته توسط صاحب فعلی کافه رد شده است، این است که صاحب کافه پشت میزی که لب پنجره قرار دارد از فروغ خواستگاری کرده و فروغ جواب را به فردایی موکول میکند که هیج وقت نمیآید. این میز همیشه رزرو است.
شیرینی فرانسه
این کافه قنادی از مشهورترین و قدیمی ترین کافه های تهران است که در خیابان انقلاب قرار گرفته. بخش کافه این کافهقنادی، جایی برای نشستن و صرف قهوه ندارد و شیرینی و قهوه را عمدتا به صورت بیرونبر عرضه میکند. کانتری که کنار پنجرههاست، فضایی برای ایستادن و صرف قهوه را فراهم میکند.
شیرینی فرانسه در سال 1344 توسط یک فرانسوی به نام ژیلبرت بارو تاسیس شد. بنای این کافه، قدمتی بیش از پنجاه سال دارد. این بنا دارای شاخصههای متداول دوره آرتدکو است.
کافه قنادی لرد
بیشتر افرادی که با نام کافه قنادی لرد آشنا هستند، از داستان عاشقانهای که در پس تاسیس این کافه نهفته است، اطلاع دارند. کافهای قدیمی که در نزدیکی کلیسای سرکیس مقدس قرار دارد.
سالها پیش، وقتی دو نفر از افراد کافه قنادی فردوسی به نامهای لئون و آنیک به نامزدی هم در آمدند، به دستور صاحب قنادی، یکی از آنها مجبور به ترک کارش شد. بعد از سالها آنیک و لئون ساختمان کافه لرد را به کمک شراکت زوج دیگری خریداری میکنند و در 15 تیر سال 1346 کافه قنادی لرد، رسما کار خود را آغاز میکند.
در متون ارمنی، لرد به معنی خدای بزرگ است. با توجه به قصهی این کافه، احتمالا علت نامگذاری این کافه همین است. کافه لرد پیش از تکمیل ساختمان کلیسا تا به امروز مشتریان پر و پا قرص خود را داشته است.
کافه قنادی اوریانت
در نزدیکی ایستگاه متروی دروازه دولت، در خیابان روزولت قدیم، کافهای دنج و قدیمی جا خوش کرده است. کافه قنادی اوریانت در سال 1321، توسط یک خانواده مهاجر ارمنی تاسیس شد. این خانواده از اهالی شوروی سابق بودند.
اوریانت به معنی مشرق است. این کافه که ابتدا نانوایی بوده است، تلاش نکرده دکوری قدیمی داشته باشد، بلکه تک تک جزئیات آن، واقعا قدیمی هستند؛ حتی منوی کافه هنوز شامل همان خوراکیهای قدیمی است. شیرینی پروک و قهوه ترک این کافه به شدت معروف و خوشمزه هستند.
کافه قنادی فردوسی
این کافه بعد از سال ۱۳۲۲ پاتوق صادق هدایت بود. کافه قنادی فردوسی از کافه قنادیهای معروف بوده که صاحب آن مهاجری روس بوده است. صاحب کافه قنادی فردوسی به خاطر سبیلهای پرپشت خود، به موسیو سبیل شهرت داشت. این کافه محل اجتماع بزرگانی مانند صادق هدایت، بزرگ علوی بوده است. امّا متأسفانه به فعالیت خود ادامه نداد.
کافه قنادی مینیون
کافه قنادی مینیون یکی از معروفترین شیرینیفروشیهای قدیمی شهر است. بعد از انقلاب کمونیستی شوروی سابق، و در سال 1935 میلادی، فردی از اهالی اوکراین به نام تربوغوسیان خانوادهاش را به ایران میفرستد و خود نیز بعد از مدتی به ایران مهاجرت میکند و با باز کردن یک نانوایی، مشغول به کار میشوند. بعد از جنگ، نانوایی تبدیل به شیرینیپزی میشود. این خانواده، دستگاه شکلاتسازی خود را از اروپا وارد میکنند و مدتی بعد از آن، اسم مغازه را مینیون میگذارند. این کافه در حال حاضر به خاطر شکلاتهای دستسازش مشهور شده است.
کافه فیروز
“… در روزهای بعد، رفتن به کافه فیروز و نادری دوباره شروع میشد و ما راهی فیروز میشدیم؛ چرا که قهوه و چای کافه نادری هم گران و هم آدمهایش نچسب بودند. چای فیروز هم لذتبخشتر در دهان مینشست و هم جماعتش که برخوردشان برای ما مطبوعتر و دلنشینتر بود. بعد از کنکاش، فهمیدیم که در ظهرهای دوشنبه، بچههای روزنامه فردوسی در فیروز جمع میشوند و خود عباس پهلوان هم میآید؛ از عبدالعلی دستغیب که نقدهایش بیشتر صفحات فردوسی را پر میکرد تا آل احمد، معروفترین و پر شورترین نویسنده آن روزگار و حسن قائمیان، یار غار هدایت…”
سطور بالا از کتاب «از کافه نادری تا کافه فیروز» نقل شد. این کافه پاتوق نصرت رحمانی بوده است. بسیاری از داستانهایی که از رویارویی و بحث اهالی ادب در دهه 30 و 40 نقل شده در این کافه شکل گرفته بودند. این کافه بعد از انقلاب ویران شد.
شکلگیری بسیاری از این کافههای قدیمی به مهاجرتهای جنگهای جهانی و انقلاب اکتبر روسیه بازمیگردد. پس از این وقایع، مهاجران زیادی به ایران آمدند. بسیاری از این کافهها و کافه قنادیها که همچنان به فعالیت خود ادامه میدهند یا سالهاست که فعالیتشان متوقف شده، توسط این مهاجران بنیان گذاشته شدند.
تاریخ هریک از این کافهها، از فراز و فرودهای بسیاری لبریز است؛ در این کافهها، خاطرات و داستانهایی همچنان نفس میکشند و زندهاند که شاید دور از آنها مدتها بود فراموش شده بودند.